آفريقا: آداب و رسومي نظير خدا باوري و باطل كردن طلسم و روحگيري و تقديس نياكان و جادوگري و باطل كردن سِحر و … در گذشته داشتهاند و هم چنين هم اكنون در آفريقا رواج داشته و دارد.[1]
اروپا: در اروپا نيز جادوگري رواج داشت. فلكشناسي هم توسط دانشمندان غرب ارائه شد و جادوگري را در اروپا تقويت كرد. در اين جا هر گاه مبحث ستاره شناسي مطرح ميشود، جادوي آيندهنگري را در پي دارد. [2]
ايران: در ايران علم نجوم و جادوگري امري عمومي بود و مبدأ سِحر و جادو از ايران نشأت گرفته است و هيچ گونه اقدام مهمي بدون رجوع به وضع صور فلكي به عمل نميآمد و در واقعهي زميني به اعتقاد مردم، نتيجه جنگ ستارگان سعد و نحس در آسمانها بود؛ همان گونه كه فرشتگان و شياطين در روح انسان با يكديگر جنگيدند، و اين در حقيقت همان نبرد اهورامزدا و اهريمن بود. فقط يك زندگي منزه و پاكيزه ميتوانست روح را از شرِّ اهريمن برهاند. در جنگ با شياطين، بهره گرفتن از ياري مغان و پيشگويي، وردخواني و جادوگري و دعاهاي آنان، امري بس ضروري بود. روحي كه اين گونه ياري ميشد به پاكي و قديسيّت ميرسيد. از دادگاه سهمگين روز رستاخيز ميگذشت و در بهشت به شادماني ميرسد و جايگاهي جاودان مييافت. [3]
1-2-1-2- سِحر در عصر حاضر
در عصر ما چون بسياري از خواص اجسام و عناصر كه در گذشته بر تودهي مردم مخفي بود، آشكار شده است. وقتي كتابهايي در زمينه آثار اعجاب انگيز موجودات مختلف نوشته شده است. واقعيت قسمت زيادي از سِحر ساحران روشن شده و در موارد زيادي اين حربه از دست ساحران گرفته شده است.(مثل روشن شدن خواص شيميايي عناصر و يا بعضي خواص نور) اما در هر حال، سِحر چيزي نيست كه بتوان وجود آن را انكار كرد و همهي صورتهاي آن را به خرافات نسبت داد. بعضي از صورتهاي آن هم اكنون رواج دارد و هنوز واقعيت آن شناخته نشده است: مثل كارهايي كه مرتاضان هندي انجام ميدهند.[4]
جادوگري تقريباً در همهي جوامع وجود داشته و بيشتر نزد كلدانيها، مصريها، يونانيان و روميها معمول بود. [5]
در دوران امپراطور سوم اين علم قدري به فلسفه نزديك گرديد و از همان زمانها بود كه ريشه كيمياگري رشد كرد.[6]
از اواخر قرن وسطي آيينهاي شيطاني باب روز شد كه مهمترين آنها«جادوي سياه » بود. در اين دوران جادوگري انواع و اقسام بي شماري يافت و يهوديها آن را به كتاب مقدس در زمينه سِحر و جادو مطرح كردند. سپس جادوي حروف را ساختند و در پي آن« فنون جادوئي» در ميان آنها باب شد.[7]
بعداً در عصر پيامبر(ص) يهوديان براي مبارزه با اسلام و مسلمانان، اين فنون را به كار بردند و براي اينكه به اين مذموم رنگ ديني بدهند، آن را به برخي پيامبران بزرگ هم چون سليمان(ع) اسناد ميدادند و سلطنت او را نشأت گرفته از سِحر و جادو مي دادند.[8]
از بارزترين مصاديق اين علم،« علم كيميا» است كه از آميختن قواي ارادي با قواي مادي خاص براي دستيابي به تصرفات خاصي در امور طبيعي مانند تصرف در خيال كه آن را«جادوي چشم» ميگويند، بحث ميكند، همان علمي كه از مرتاضين و بعضي اشخاص بروز ميكند و انسان ابتدا تصور ميكند كه برخلاف عادت و طبيعت است ولي با دقت نظر معلوم ميشود كه اين عمل با اسباب طبيعي از قبيل تمرين و عادت همراه است كه منتها خلاف حقيقت را نشان ميدهد و اشيايي را كه واقعيت خارجي ندارند در نظر معمول به صورت واقعي جلوه ميدهد. [9]
سِحر را معمولاً با اوراد خاصي ادا ميكنند.
سِحر عملي خارق العاده است كه آثاري از خود در وجود انسانها ميگذارد. سِحر گاهي يك نوع چشمبندي و تردستي است و گاه تنها جنبه رواني و تلقيني دارد و زماني با استفاده از خواص ناشناخته فيزيكي و شيميايي بعضي از اجسام و عناصر و گاه نيز از طريق كمك گرفتن از شياطين ناشناخته فيزيكي و شيميايي بعضي از اجسام و عناصر و گاه نيز از طريق كمك گرفتن از شياطين انجام ميگيرد، البته ساحران افراد دنياپرستي هستند كه اساس كارشان بر تحريف حقايق است. [10]
سِحر گاهي فريفتن، تردستي، شعبدهبازي و چشم بندي است و درخارج حقيقتي ندارد چنان كه قرآن ميفرمايد:« فإذا جبالُهُم وَ عِصِِيَهُمیُخَیَلُ الیه سِحرهم أنما تُسعي: ريسمان ها و عصاي جادوگران زمان موسي در اثر سِحر خيال ميشد كه حركت ميكنند». [11]
در آيه ديگر آمده است:« فَلَما القَوا سِحروا اَعَيُنَالناس و اِستَرهَبُوهُم: هنگامي كه ريسمانها را انداختند چشمهاي مردم را سِحر كردند و آنها را ارعاب نمودند». [12]
از آيات روشن مي شود كه سِحر داراي حقيقتي نيست كه بتوان در اشياء تصرفي نمود و اثري بگذارد، بلكه اين تردستي و چشم بندي ساحران است كه آن چنان جلوه ميدهد.
در عصر ما چون بسياري از خواص اجسام و عناصر كه در گذشته بر تودهي مردم، مخفي بود، آشكار شده است و حتي كتابهايي در زمينه آثار اعجاب انگيز موجودات مختلف نوشته شده است. واقعيت قسمت زيادي از سِحرهاي ساحران روشن شده و در موارد زيادي اين حربه از دست ساحران گرفته شده است. (مثل روشن شدن خواص شيميايي عناصر و يا بعضي خواص نور) اما در هر حال،سِحر چيزي نيست كه بتوان وجود آن را انكار كرد و همه صورتهاي آن را به خرافات نسبت داد؛ بعضي از صورتهاي آن هم اكنون رواج دارد و هنوز واقعيت آن شناخته نشده است؛ مثل كارهايي كه مرتاضان هندي انجام ميدهند.[13]
سِحر در اصل به معني هر كارو هر چيزي است كه ماخذ آن مخفي و پنهان باشد ولي در زبان روزمره به كارهاي خارق العاده گويند كه با استفاده از وسايل مختلف انجام ميشود. گاهي صرفاً جنبه نيرنگ و خدعه و چشم بندي و تردستي دارد. گاهي از عوامل تلقيني در آن استفاده ميشود؛ و کمک گرفتن از شياطين و ارواح فرشتگان و حيوانات و گياهان و جمادات انجام ميشود.[14]
سِحر و جادو اگر با دعا و افسون و يا طلسمي باشد سِحر مي نامند. سِحر اظهار امر خارق العاده از فرد خبيث و پليد در انجام اعمال مخصوصي است كه نيازمند يادگيري ميباشد .
1-1-1-1- سِحر از ديدگاه فقهاي و علماي دين
قرطبي يكي از مفسران و محدثان بزرگ اهل سنت گفته است: سِحر عبارت است از نيرنگهاي مخصوص كه از فرط دقّت و نازكي آن جزء افراد خاص بدان نرسد و بيشتر آن خيال پردازي مي باشد كه عاري از حقيقت است و در چشم كسي كه به اسرار كار آگاه نباشد بزرگ جلوه ميكند.[15]
اين عابدين از دانشمندان بزرگ اهل سنت ميگويد: سِحر بي هيچ اختلافي، نزد اهل علم، حرام به شمار ميآيد و عقيده به حلال بودن آن، موجب كفر است. از اصحاب ما نقل شد كه ساحر به سبب آموزش و عمل به سِحر كافر ميشود؛ چه به حرمت آن اعتقاد داشته و چه نداشته باشد.
اصحاب هم چنين گفتهاند: اگر شخص ساحر معتقد باشد كه شياطين كارهاي ساحرانه انجام ميدهند، كافر شده است؛ اما اگر وي سِحر را از باب تخيل و اوهام بداند كافر شمرده نمي شود. [16]
امام خميني (ره) در كتاب تحرير الوسيله ميفرمايد:« من عمل بالسِحر يقتلُ اَن كان مسلما و يودب اِن كانَ كافرا» عمل كننده به سِحر اگر مسلمان باشد كشته ميشود و اگر كافر باشد تأديب ميشود.[17]
آيت الله سيد ابوالقاسم خويي مينويسد: سِحر عبارت است از تصرف در چيزي به نحو غريب و اشتباه اندازي به گونهاي كه باطل را به لباس حق درآورد.
حرمت سِحر نزد تمامي مذهب اسلامي، امري مسلم و قطعي است.[18]
به اجماع فقهاي شيعه، سِحر حرام و حد ساحر، قتل است. صاحب جواهر در شرح اين عبارت:« من عمل بالسِحر يقتلُ ان كان مسلما و يودب ان كان كافرا» عمل كننده به سِحر اگر مسلمان باشد کشته می شود وي پس از آن به ذكر ادلهي اين حكم شرعي ميپردازد.
شارع مقدس اسلام حكم قتل را در مورد ساحر مسلمان جايز دانسته است و بالطبع در جامعه اسلامي اين حكم (قتل) در صورت مُحرز بودن در مورد فردي كه به امور سِحر و جادو ميپردازد به اجرا درميآيد.[19].